معنی فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن, معنی فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن, معنی tmcاj lcbj، ha taاj lcbj، jا;iاjاd[اb abj, معنی اصطلاح فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن, معادل فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن, فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن چی میشه؟, فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن یعنی چی؟, فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن synonym, فوران کردن، اتش فشان کردن، ناگهانایجاد شدن definition,